پشت در بسته با یک قلب شکسته هی نشستم هی نشستم آخرش زدم قفل و شکستم به خاطر نجات دل خستم دوباره کمر همت و بستم ما که به روزگار روز ها را باختیم همش نشستیم و سوختیم و ساختیم با چشمای گریون عشق و نشناختیم نشناختیم خوشحالم که ای دل باز پر در آوردی جمعیت عاشق باز سر در آوردی خوشحالم که ای دل آشتی کردی با عشق باز سر از دیار باور در آوردی ما که به روزگار روز ها را باختیم همش نشستیم و سوختیم و ساختیم با چشمای گریون عشق و نشناختیم نشناختیم پشت در بسته با یک قلب شکسته هی نشستم هی نشستم آخرش زدم قفل و شکستم به خاطر نجات دل خستم دوباره کمر همت و بستم ما که به روزگار روز ها را باختیم همش نشستیم و سوختیم و ساختیم با حال پریشون عشق و نشناختیم نشناختیم
خوشحالم که ای دل باز پر در آوردی جمعیت عاشق باز سر در آوردی خوشحالم که ای دل آشتی کردی با عشق باز سر از دیار باور در آوردی ما که به روزگار روز ها را باختیم همش نشستیم و سوختیم و ساختیم با چشمای گریون عشق و نشناختیم نشناختیم پشت در بسته با یک قلب شکسته هی نشستم هی نشستم آخرش زدم قفل و شکستم بخاطر نجات دل خستم دوباره کمر همت و بستم ما که به روزگار روز ها را باختیم همش نشستیم و سوختیم و ساختیم با حال پریشون عشق و نشناختیم نشناختیم
ضرب عالی ولی خش کمتر میشد بهتر میشد.